خداحافظی با پستانک
الان یازده روز میشه که مامان پستانک رو از شما گرفته، چند روز اول برای خواب رفتن خیلی سراغش رو میگرفتی ولی خدا رو شکر بعد از این مدت احساس میکنم فراموشش کردی... ...
نویسنده :
مامانی و بابایی
4:18
خرس کوچولو در کمین گربه
مثل همیشه وقتی گربه یا همون پی شی رو می بینی، میخکوب همون جا می مونی تا گربه راهش رو بگیره و بره خونشون... اینبار تو راه برگشتن از باغ ارم یه پی شی سیاه رو دیدی و میخواستی از لا به لای نرده های آهنی بری واسش!!! ...
نویسنده :
مامانی و بابایی
6:53
14 ماهگی
13 ماهگی
دخمل خجالتی آماده رفتن به بیرون دخترا این کارا رو میکنند که باباها دیوونه شون میشند ...
نویسنده :
مامانی و بابایی
20:29
جشن تولد یک سالگیت
تدارک و آمادگی جهت جشن تولد طناز هر وقت دوربین میاد سمتت، چشماتو اینجوری میکنی اینجا هم گیر دادی که قبل از شروع مراسم فش فشه رو بابا برات روشن کنه ضیافت شام سالاد اولویه تا کیک تولدت رو دیدی میخواستی با انگشت لمسش کنی و زمانی که مانع کارت شدیم شروع کردی به نق زدن ...
نویسنده :
مامانی و بابایی
0:58
ماسه بازی کنار ساحل
12 ماهگی
عسل خانم بعد از یک حموم دلچسپ اینجا هم که شیطونی هات گل کرد و رفتی سراغ سبد گل از رو کنجکاوی هر چی میله برای اون کلاله گل ها بکار رفته بود رو از گل هاشون جدا می کردی این هم یک خمیازه بعد از خواب دیشب قربوووون این چشمات که وقتی موش میشی واسه ما در حال غذا خوردن، اون هم با دستای خودت کارتن خوابی را به تخت خواب ترجیح میدادی وقتی این لباس رو تن میکنی، ماه میشی و دلمون م...
نویسنده :
مامانی و بابایی
0:22